رفتار گرایی یکی از نظریه های رایجی است که ازبطن ساختار علمی_اجتماعی مغرب زمین درعلوم انسانی وارد شده است.رفتارگرایی باتکیه بر اصول اثبات گرایی مهم ترین نقش خودرا درعلوم اجتماعی بازی کرده.هرچند در دهههای اخیر نقدهای بی شماری به رفتار گرایی واردشده؛ولی باجرأت می توان گفت به رغم واردبودن بسیاری ازانتقادها ، بازسایه رفتارگرایی بر سرعلوم اجتماعی وسیاسی سنگینی می کند.
امروز در دنیای معرفت ، شاهد تحولات مهمی هستیم که نمی توان نسبت به آنها بی اعتنابود. اقیانوس عظیم معارف بشری که در طول دست کم سه قرن،به ظاهر آرام بود، در دهه های اخیر،به جهت انتقادات وارد بر تفکر حاکم؛یعنی تجدد گرایی وتجدد دچار تلاطم شد. ما قبل از اینکه وارد اصل بحث بشویم به عنوان مقدمه سیر گذرا بهمراحل فکری غربی ها خواهیم انداخت.
درعصری قرارداریم که مدگرای،تنوّع طلبی ورفاه زدگی درزندگی ماشینی غوغا می کند.دنیاپرستان ودر رأس آنها استعمارگران،برای رسیدن به اهداف شومخود،الگوهای درمصرف برای کشورهای ضعیف،بویژه مسلمانان ارائه می دهند که به جای استفاده صحیح وعاقلانه ازسرمایه وامکاناتی که دراختیار دارند،آنان رابه راه های ازمصرف می کشاندکه جزازدست دادن ثروت وامکانات زندگی ،آنهار،ره آورددیگری رادرپی نداشته باشد.
دین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از مواهب الهی را مجازوکنارهگیری از لذّات مادی درحد مشروع را به عنوان رهبانیت؛ امر ناپسند و آن را بدعتی از سوی راهبان شمرده است.
دین اسلام برای اینکه پیروانش از سعود به قله سعادت باز نمانند؛ آنان را به قناعت و ساده زیستی فرامیخواند؛ و از گرفتار شدن در ورطه افراط و تفریط در نحوه بهرهبرداری از امکانات مادی که زیانبار و حسرت آفرین است؛ برحذر میدارد ؛ زیرا برخورداری زیاد از نعمتهای دنیوی و اسراف در لذت ؛ آنان را از آنچه که هنرو کمال انسانی نامیده میشود؛ بازمیدارد ،و برعکس پرهیز از اسراف و برداشت زیاد گوهراو را صفا و جلا میبخشد وفکر و اراده اورا نیرومندتر میکند.
یکی ازپیچیده ترین ومشکل ترین مباحثی که درعلم نفس مطرح است ، مسأله ی چگونگی اتحاد نفس بابدن است. پیچیده گی مسأله از این جا نشأت می گیرد که نفس موجودی است مجرّد باویژگی های منحصر به خودش، وبدن موجودی است مادّی با ویژگی های که مختص موجودات مادّیاست. حال سوأل مهمّی که در این جا مطرح می شود، این است که چگونه میان این دو موجود بیگانه که دارای صفات کاملا متضاد ومتفاوت است، پیوند اتحاد حقیقی بر قرار می شود ؟ وچه عاملی این اتحاد وپیوستگی را پایدار می سازد؟
قبل از ملا صدرا نظریات و اقوال مختلفی از سوی فلاسفه برای حلّ این مشکل اظهار شده است که نه تنها از عهده ی پاسخ سوأل مطرح شده بر نیامده؛ بلکه ده ها سوأل دیگری را به ارمغان آورده است.
مسأله شهرت و اقسام آن از جمله مباحثی است که در میان فقها از جایگاه ویژه ی برخوردار است. فقها در مقام فتوا در موارد بسیاری با استناد به شهرت، فتوای خویش را صادر نموده اند.
موضوع نوشتار حاضر که « بررسی شهرت و اقسام آن » می باشد، در سه فصل تدوین گردیده است.
در فصل اول، ابتدا از مباحث مقدماتی بحث شده است که هر تحقیق و پژوهشی بدان نیازمند است از قبیل : بیان مسأله ، اهمیت مسأله، سؤالات تحقیق، فرضیه تحقیق، پیشینه تحقیق، قلمرو تحقیق ، و...، و در ادامه ی این فصل به تبیین چند واژه به عنوان واژگان کلیدی بحث پرداخته شده است، و واژگانی همچون « حجت» ، « شهرت»، «فتوی » و «روایت» توضیح داده شده و مراد از هر یک بیان گردیده است.
چگونگي مسأله ربط متغيّر به ثابت، از غوامض مسائل فلسفي است. حکماي مشاء براي ربط دادن موجودات متغيّر به ثابت که خداوند باشد، از حرکت دوري دايمي فلک استمداد جسته و معتقد بودند که حرکت دايمي و دوري داراي دو جهت است: يکي جهت ثابت که ناظر به حرکت توسّطيه است؛ و ديگري تغيّر، که همان حرکت قطعيه است. پس حرکت دايمي و دوري با اين دو ويژگي ميتواند واسطة بين ثابت و متغيّر باشد.
باگذشت زمان و پيشرفت علوم، بطلان اين نظريه آشکار و نظريه بديع صدرالمتألهين جايگزين آن گرديد. صدرالمتألهين برمبناي نظريه حرکت جوهري و اصالت وجود اظهار ميدارد که جواهر عالم طبيعت ذاتاً در حرکت و تغيّر است، هويت آن عين سيلان و تصرّم است و تمام تحوّالاتي که در عالم طبيعت رخ ميدهد، برخاسته از جنبش ذاتي و دروني عالم طبيعت است.
نويسنده در اين نوشتار سعي کرده است که اين مسأله را با تکيه بر ديدگاه ملاصدرا بررسي نمايد.
واژههاي کليدي:حرکت،سنخيت بين علت و معلول، جعل بسيط و جعل تأليفي، ثابتو متغير.